دختردار شدنمو یه دنیا شادی
سلام دختر نازم ,عمرم ,نفسم مامانی برای دیدن دوباره شما و انجام سونو آنومالی برای تاریخ ششم اردیبهشت ماه از آقای دکتر عسگر زاده نوبت سونو گرافی گرفتم منو بابایی همراه خاله مریم اومدیم قم و من برای ساعت 7و نیم نوبت داشتم که تا ما رسیدیم شد ساعت نه و نیم بودولی باز خدا رو شکر با این که نوبتمون گذشته بود و اونجا خیلی شلوغ بود خانم منشی منو زود فرستاد داخل وقتی رفتم داخل اتاق سونو به آقای دکتر گفتم میشه همسرمم بیاد پیشم بابایی خیلی دوست داشت شما رو ببینه آقای دکتر مرد خیلی مودبو مهربونی بودن گفتن حتما بابایی هم اومد داخل اتاق و بابایی اولین باری بود که شما رو میدید دختر گلم آقای دکتر همه چی رو خیلی دقیق بررسی کردن و بعد بهمون گفتن شما یه دختر ناز هستی عزیز دلم من که واقعا خوشحال شدم و واقعا خدا رو شکر کردم که اولا شما هم سالمی بعد هم یه دختر نااازی مامان و بابا عاشقتن عزیزم
بابایی هم خیلی ذوق کرده بودن که هم شما رو میدیدن هم این که شما یه دختر نازی عزیزم
آقای دکتر خیلی دقیق اجزای بدنتو بهمون نشون دادن قلب کوچولوتو دیدیم وصورت گرد نازتو عشقم فک کنم گردی صورتت شبیه بابایی شده وای عزیزم نمیدونی دوس داشتم از تو مانیتور بکشمت بیرون صدتا بوست کنم عشقم آقای دکتر گفتن شما دقیقا 22 هفته و پنج روزتونه و وزنتونم 528 گرمه و گفت دختر نازتون وزنش هم خوبه اونقد ذوق کردم قربونت برم من نیم کیلویی من
خدا رو هزاران مرتبه شکر که دختر نازم جاش تو دل مامانی خوبه و روز به روز داره بزرگترو خانمتر میشه که ایشالا به موقع قدم نازشو تو این دنیا بزاری
بابایی قرار کرده بود که اگه شما یه دختر نازبودی برا ت هدیه عروسک بخره بعد از انجام سونو گرافی با بابایی به یه مغازه عروسک فروشی رفتیم و بابایی این دوتا عروسک خوشتلو واست خرید