فرشته کوچولوی مامان و بابا

تاریخ آزمایش ها و سونوهای گل دخترم

1394/2/29 17:28
نویسنده : مامان فاطمه
378 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامان 

امروز که دارم ادامه وبلاگتونو مینویسم شما دقیقا رفتی توی 27 هفته یعنی شما دقیقا شش ماه که تو دل مامانی مهمونی عزیز دلم متنظر

ایشالا این سه ماه باقی مونده رو مثل این شش ماه باهم به خوبی سپری کنیم شما تو این هفت ماه اصلا اصلا مامانو اذیت نکردی قربون دختر مهربونم برم منبوس ولی جدیدا یه کمی شیطون تر شدی شب ها که میخوام بخوام خیلی تکون میخوری همش با پای کوچولوت به مامانی ضربه میزنی جدیدا دیگه بابایی هم حرکت شما رو با دست گذاشتن رو دلم متوجه میشه کلی قربون صدقه ات میره عزیزم منو بابایی خیلی دوست داریم و منتظرتیم عشق مامان وبابا محبت

خب برای این که من نوشتن وبلاگتونو یه کمی دیر شروع کردم همه تاریخ های مهمه مراجعه به دکتر و آزمایشگاه و سونو گرافی رو مینویسم تا قشنگ ترین روزامو همیشه یادم باشهراضی 

اولین آزمایش که آز بتا و ما متوجه حضور قشنگت تو زندگی مون شدیم روز 1393/9/26بود 

واولین روز مراجعه مامانی به خانم دکتر عزت خواه 1393/9/26بود که خانم دکترم حضور شما رو تایید کرد خندونک

اولین بار که خانم دکتر خود م خانم دکتر ابوالحسنی  ویزیتم کرد و کلی منو بابایی رو نگران کرد خطاتاریخ 1393/10/9 بود که کلا مامانی استراحت مطلقی شد تا تاریخ 1393/10/23 که مامانی پیش خانم دکتر رفت و خانم دکترخبر قطعی رو بهمون داد هوراااااااااااااااا یعنی خانم دکتر منو رو سونو کرد و شما رو دید ولی اونروز شما خیلی کوچولو بود و من که چیزی از سونو در نیاوردم تعجبفقط یه تصویر سیاه و سفیدی دیدم ولی اونروز کلی خوشحال شدم و همون روز خانم دکتر برام سونو غربالگری نوشتن که  شما رو ببینیم و از سلامت کاملتون مطلع بشیم

منو بابایی روز 21 بهمن ماه به سونو گرافی دکتر طالاری کاشان رفتیم و همونجا آقای دکتر که یه دکتر اخمو درسخوانهم بودن منو سونو کردن من فقط پاهای کوچولوتو دیدم که به دل مامانی فشار میدادی قربون پاهای کوچولوت برم من بوسبعدشم همون جا یه آزمایشگاه رفتیم و من یه آز خون دادم البته این آز رو خانم دکتر خودم ننوشته بود ولی من چون حساس شده بودم و میخواستم که مطمعن بشم شما کاملا سالمی از خانم دکتر لاله فر که تو درمانگاه بودن خواسته بودم برام بنویسه زبانو خدا روشکر همه چیز خوب بود منو بابایی کلی خوشحال شدیم و رفتیم بازار مامانی هم واسه خودش خرید کرد خندونک

مراجعه بعدی من پیش خانم  دکتر ابوالحسنی  واسه این که جواب سونو غربالگری و آز رو ببینن  تو تاریخ 1393/11/21 بود  اونروز مطبشون خیلی شلوغ بود و ما تقریبا سه ساعت تو نوبت بودیم بعد هم که پیششون رفتم اصلا آز رو نگاه نکردن و کلی به من غر زدن که واسه چی من رفتم کاشان درسخوانچرا همین جاتو شهر خودمون نرفتم من خیلی از دستشون دلگیر شدم که چرا بعد از این همه معطلی و این همه هزینه ای که واسه سونو آزمایش کردم ایشون اصلا دقیق چک نکردن تصمیم گرفتم دکترمو عوض کنم قهر

چون خانم دکتر سونوتونو خوب چک نکردن آزمایشتونم نگاه نکردن من مجبور شدم یه نوبت دکتر از دکتر خسروانی که تو درمانگاه بودن بگیرم ایشون یه آقای دکتر پیرمرد خیلی مهربون بودن که خیلی دقیق آزمایشو سونوتونو بررسی کردن و برام کلی قرصایی که اصن خانم دکتر بهم نداده بود رو نوشتن و برام آز غربالگری دوم رو نوشتن و من هم این آزمایشو همین شهر خودمون انجام دادم ولی هفته بعدیش عید نوروز بود و قرار شد جواب زمایشو رو بعد از عید نوروز بگیرم و بعد برم سونو تا جنسیت شما رو هم ببینیم ولی من که میدونستم شما یه گل دختری عزیزم حسم اینو میگفت چشمک 

 

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان منتظر
29 اردیبهشت 94 23:48
سلام مامان فاطمه جون مبارکه بالاخره وبلاگ نینی رو راه انداختی انشا الله به سلامتی
*...مامی مریم...*
30 اردیبهشت 94 7:59
آفرین به مامان مهربون که دست به قلم شده شما هم خیلی خوب مینویسی فاطمه جون، امیدوارم خداوند نگهدار دختر نازتون باشه ممنون عزیزم ولی هنو به قشنگی نوشته های شما که نرسیده
سعیده
30 اردیبهشت 94 8:01
خب مروری بر گذشته ات عالی بود ننه فاطمه منتظره ادامه اشم مرسی سعیده جوونم ایشالا سر فرصت بقیه اشو هم مینویسم
نیوشا
30 اردیبهشت 94 11:21
انشالله همه چی خوب پیش بره عزیزم و دخمل گلت رو زودتر بغل کنی ممنون عزیزم لطف کردی بهمون سر زدی